خبر دارم دلت خونه
خبر دارم پریشونی
با این و اون میری اما
تو با هیچکس نمیمونی
خبر دارم که از دستت
روزای هفته در رفته
میگن که حوصلت هر روز
با هر کی بودی سر رفته، با هر کی بودی سر رفته
ورق برگشته انگاری
تو از دلتنگی لبریزی
میگن تا اسم من میاد
یه گوشه اشک میریزی
به روزی حال و روزتو
خودم داشتم نفهمیدی
شب و روز گریه میکردم
داری اشکامو پس میدی، داری اشکامو پس میدی
کنار من بودی اما دلت با دیگرون خوش بود
روزایی که با تو داشتم چقدر زشت و نفس کُش بود
قسم خورده بودم میرم تو رو تنها میزارم
تقاص این بدیهاتو کف دستات میزارم
کف دستات میزارم
ورق برگشته انگاری
تو از دلتنگی لبریزی
میگن تا اسم من میاد
یه گوشه اشک میریزی
به روزی حال و روزتو
خودم داشتم نفهمیدی
شب و روز گریه میکردم
داری اشکامو پس میدی، داری اشکامو پس میدی
کامران دلان
خبر