خِیلی سَخت شده سخت خوشبختیمون
که رفت به جاش روزمَرگی تو دلامون نشست
باید باهم بسازیم ما باید بگذریم از دنیا
تا لبخند تو هست جور میشه همه کارا
اگه اینجا قرار باشه دلامون بی قرار باشه
صدای قَلبمون میگه شاید وَقت فرار باشه
گاهی وقتا یه تصمیمی توی ذهن ما میچرخه
که شاید بهتره اینطور با اینکه خیلی ام تلخه
بیا فرار کنیم ما بریم به یک جای دیگه
بزنیم دلو به دریا مهم نیست کسی چی میگه
یه حسی توی دلامون ذره ذره جون گرفته
یه جوری از اینجا بریم هیشکی یادمون نیوفته
کامران دلان
فرار