این حس تازه داره کار میده دستم باز میگه
صاف اگه نبود جاده حال کن با دست انداز
مثل بقیه نیستم صبح تا شب مهمونی
سفره خونه قلیونی
سیگارو عرقو علف قمارهای میلیونی
دورمون پره مشتمون گله پوچ نمیدیم
گوش نمی دیم اراجیف و جور نمیشیم
خوب نمیشیم با هر لاتیو
حرفهاییو شنیدم نشنیده میگیرم
راهمو میرم و فقط فردا رو میبینم
پولو دوس دارم ولی بیشتر از خودم نه
خوبو دوس دارم اگه نندازم تو زحمت
خونو دوس دارم تنها به خاطره رنگش
زور و دوس دارم تنها وقتی سروته شه
بلدم فحش ولی خرجش نمیکنم برا طرفم مفت
قلمم سرخ وقتی بچکه رو کاغذ
میشه لجنم شست باش
کاش میشد بیشعورا رو دوست داشت
این حس تازه داره کار میده دستم باز میگه
صاف اگه نبود جاده حال کن با دست انداز
فکر با اینکه دور و برم میگذره چی
خشم نزاره جلو زورخفه شی
جنگ سر پول سر جون سر سره چی
مرگ چیزی که هممون تهشیم
دستتو دراز میکنی نمیگیریش
مشکله از تو چرا گیر میدی نمیبینیش
زمین صاف برا نابلدا کج میاد به نظر
کمینه خواب برا چشمایی که کور میرن تو هدف
من همه چیو تا الان دیدم
پس نمیتونی بگی بهم خام و خر و گیجم
چکرو صورتم تا میخوره کینم
رو مشتهام جمع میشنو ول میشنو میرن
دردامو تو سینم جمع نمیکنم
داد میزنم صدامو کم نمیکنم
نقاب نمیزارم
همینه که کلا نمیتونه چهارتا آدمم بمونه دورم
یه سنت قدیمی بینمون هست
کشتن نخبه توو خونمون هست
سی ساله عمرشو نشسته یه جا
حالا دنباله حقشه پرروام هست
این حس تازه داره کار میده دستم باز میگه
صاف اگه نبود جاده حال کن بادست انداز
جاستینا
تخس