غروب جمعس
کسل کنندس
روزای هفته واسه ما
همیشه شنبس
بابای خستس
یه دست رو دندس
سواری دربست
چرا جمعه واسه ما همیشه دلگیره
چرا نمیشه غروباش به دل بشینه
همیشه ترسمون از فردایی که
تکرار میشه و میره
یکی به فکر درس و امتحان فرداش
یکی به فکر پول و سود و بانک و برداشت
یکیم بفکر نون و قرض وام خونه
شنبهامون چه گرونه
یکیم مثل ما روزارو گم کرده
یکیم مثل ما همیشه گنگ و پرته
پُر درد...پُر درد
سعی دارم از پس دردام بربیام
من میخوام امروز از تو خودم دربیام
مهم نیست اگه فردا برام تلخه،من
با خنده میخوام کفر غمام دربیاد