حتى تو خونه تو خلوتم حس ميكنم غريبم
ميدونم همه ميگن من يه زن عجيبم
سيگار و رژِ سياه با سرى تراشيده
آره منم اون زنى كسي مثلش نديده
پرسه زنى تو بازار پياده رو خيابون
بدون چتر و كلاه خيس ميشم زير بارون
نه شعر و كافه ها برام آروم جون نميشه
كاش عاشقت نبودم اينو ميگم هميشه
تو آشپزى حين كار دستاتو كم ميارم
داغ ميشه باز گردنم انگار تويى كنارم
انگار دو بازوى تو منو بغل گرفته
برميگردم ميبينم غيب شد همه چى رفته
پرسه زنى تو بازار پياده رو خيابون
بدون چتر و كلاه خيس ميشم زير بارون
نه شعر و كافه ها برام آروم جون نميشه
كاش عاشقت نبودم اينو ميگم هميشه
ژولياگ
زن عجيب