هی بازیگرا آماده نقش
برودکست لایو میریم آماده پخش
پرواز میکنیم میرسیم به عرش
کسی نمیدونه چی میشه این سناریو تهش
یه سری سوال ساده با توضیحات
با سر خالی بدون محرک و کنیاک
درست مثل دقت و هدف یه دوربین
که اکت بازیگرارو بدون شو میخواد
تو اینجا بازندهای که به برد میگه صعود
گرون میپوشه ولی مفت میگه دروغ
اکت شما قدیمی شده فورمی که هجوم
ولی گنگ ما گلولهی سربی تو خون
یاه سناریو جالبیه
یاه اینو بدون واقعیه
که سکانسا پشت هم میگذرن
کمبود و عقدهها از قدیم بیشترن
نگاه میکنم تهش به فهرستم
بازیگرا میشن هرروز دپرس تر
قیچی میکنن بلکه قصه کم
بشه من دنبال فرش قرمزم
یاد گرفتم رو پام واستم
لای نت باشم رو گام وایسم
اگه فیلمنامه چرکینه رنگینه
هرچی که هست من خودم خواستم
کات میره جلو سکانس بعد
کات دقیقهها اضافهتر
کات سناریو احساس منه
پس شک نکن اصلا تو به شانس من
کات میره جلو سکانس بعد
کات دقیقهها اضافهتر
کات سناریو احساس منه
پس شک نکن اصلا تو به شانس من
همه دنبال جنگن و دنبال شر
گرگای جنگل و گرگای شهر
وحشیا رد میشن از روی هم
هرروز تهاجمی تر میشن از روز قبل
دور و ور منم لختای هرز
صدا میدن زیرم عین لولای در
کات سکانس بعد
از پشت خط صدام بزن
اینجا مهم شنیدار تو با صحبتای من
وقتی هرروز آدما میکنن صورتها رو رنگ
میخوان امتیاز بگیرن که دورم جمع شدن
نه تش نمیرسه بشون سود از کار من
اینا بازیه حریفم اداشه
دو دو تا چهار تا نمیشه گاهی
ما بازیمون یه رقیبم نداره
موفقیت و نمیشه قاپید
نویسنده خالق ماجرا
بیننده میخواد تا بال دراره باهام
هنرپیشه اصلی
کاراکتره اول قصمو کارگردانه کار
سکانس آخر حس پرواز
رو قله وای میسم به کل میپرم
جایی دیدی منو تیکه ننداز
زندگیتو با دو تا بیت کوین میخرم
کات میره جلو سکانس بعد
کات دقیقهها اضافهتر
کات سناریو احساس منه
پس شک نکن اصلا تو به شانس من
کات میره جلو سکانس بعد
کات دقیقهها اضافهتر
کات سناریو احساس منه
پس شک نکن اصلا تو به شانس من
ایمان حرارت
سناریو