عطر دست مهربونت همیشه رو شونه هامه
انقده خوبی که حتی اشک شوق رو گونه هامه
مثل کوهی قرص و محکم گرمه پشتم به وجودت
نمیتونم بی تو باشم فکرشم سخته نبودت
تو واسم خود غروری تو مثل یه کوه دردی
واسه من یه افتخاری پدرم تو خیلی مردی
میدونم شاید همیشه اونی که میخوای نباشم
با وجود این بدیهام نمیخوای از هم بپاشم
با وجود کلی سختی هر دفعه میخندی بازم
یاد گرفتم از تو بابا که با این دنیا بسازم
با وجود کلی سختی هر دفعه میخندی بازم
یاد گرفتم از تو بابا که با این دنیا بسازم
وقتایی که نا امیدم بغلت عین امیده
خود آرامش محضه به من حس خوبی میده
حالا فهمیدم کی هستی پدرم ببخش که سردم
حک شدی تو توی قلبم الهی دورت بگردم
تو واسم خود غروری تو مثل یه کوه دردی
واسه من یه افتخاری پدرم تو خیلی مردی
میدونم شاید همیشه اونی که میخوای نباشم
با وجود این بدیهام نمیخوای از هم بپاشم
یادمه تو بچگی هام هی تو رو انکار میکردم
واسه دوست داشتن مامان توی جمع اصرار میکردم
اما تو لبخند زدی و گفتی از رو بچگی شه
مهربونیاتو بابا من فراموشم نمیشه