چقدر سوت و کورِ بدون صدات
هوای اتاقم پر از خواهشه
پر از التماس یه لحظه نگات
کجای جهان خودت گم شدی
که شبهای من جای رویات نیست
تا هرجا که شد پا به پات اومدم
نگو جای من توی دنیات نیست
چه زجری کشیدم تو این مدتی
که عطر نفس هاتو کم داشتم
تو کاری واسه من نکردی ولی
من از شونههات درد و برداشتم
بدونه تو هر جای دنیا برم
بازم با خیال تو سر میکنم
نمیتونم اینجا مدارا کنم
واسه داشتن تو خطر میکنم
بازم آب و جارو زدم کوچه رو
تا امیدی باشه به برگشتنت
همه خنده هامو نگاه داشتم
برای یه بار دیگه خندیدنت
تو این روزهای بدون خوشی
دارم طرحی از دلخوشی میکشم
دوباره منو درد و تنهایی ها
فقط با خیال تو من دلخوشم