منو با خستگی هام تنها نذار
سایبون مهرتو ازم نگیر
چشمه زلالتو نشون بده
این مسافر غریبو بپذیر
پرم از وسوسه های بی دلیل
لحن گندم منو تا اینجا کشید
لحظه های سبزمو ازم گرفت
روح من به مرز تاریکی رسید
منو با خستگیام تنها نذار
سایبون مهر توازم نگیر
چشمه ی زلالتو نشون بده
این مسافر غریبو بپذیر
پس از این میخوام که با حسرت مرگ
بیارم خستگیامو پیش تو
میخوام اقرار بکنم بی واهمه
همه دلبستگیامو پیش تو
ای حضورتو بهشت بی دریغ
بی تو هرجا که باشم جهنمه
این مسافر غریبو بپذیر
کمکم کن بسه غربت بسمه
منو با خستگیام تنها نذار
سایبون مهر توازم نگیر
چشمه ی زلالتو نشون بده
این مسافر غریبو بپذیر
حسین زمان
هبوط