نعش چکاوکی رو دست غنچه هاست
باغ خزون زده تو خاک و خون رهاست
بهار نیمه جون ویلونٍ کوچه هاست
گریه کنون میگه دخترکم کجاست
ای باد هرزه گرد هرگز نمیشکنم
توی همین کویر جوونه می زنم
منو بکش ولی خاکمو پس بده
خونه ی زخمی و پاکمو پس بده
طوفان اگه شبو به قعر گریه برد
اگه ستاره ای تو چنگ ابرا مرد
خونه هنوز پر از فریاد و هق هقه
گهواره ی هزار خورشید عاشقه
پاییز بد از این موج صدا بترس
از بیقراری پروانه ها بترس
هر دونه برگی که رو قلب شاخه هاست
آغاز تازه ای واسه بهار ماست