نفسی نزدم
که ترانه نشد
تو بگو چه کند
دل عاشق من
که شکست و بهانه نشد
شوقی در سینه ی او
با من بغضی که نگو
من هر روز و شب در فکر توام
که گریزم ازین غم
ای لحظه های تردید
لبریز دردید
با من چه کردید
مثل پاییزچه زردید
ای خاطرات شیرین
ای باغ رنگین
سردید و سنگین
مثل عشق اما قشنگین
با او شوری که نگو
در من شوقی که نپرس
از سینه ی من دل برد و پرید آه
نفسی نزدم
که ترانه نشد
تو بگو چه کند
دل عاشق من
که شکست و بهانه نشد
که شکست و بهانه نشد
که شکست و
حسین علیشاپور
مثل عشق