افتاده ام از چشم تو ویرانِ ویرانم
دستی نمی آید چرا دیگر به تسکینم
ماندم تو احساسِ مرا جدی نمیگیری
یا من شبیه کوهِ برفی سرد و سنگینم
ببین مرا که بعده تو
چگونه زیر بار غصه خم شدم
بدونِ تو نگاه کن خراب تر ز بم شدم
نشسته ام به این امید
میانِ بغض و گریه ها ببینمت
نگاره من بگو چرا نشد
تو را بچینمت بچینمت
وقتی نباشی زندگی تلخ است
خیلی تلخ حتی اگر
لب وا کند دنیا به تحسینم
فرهادم اما چندسالی دیر فهمیدم
افتاده دستِ دشمنانم قصر شیرینم
ببین مرا که بعده تو
چگونه زیر بار غصه خم شدم
بدونِ تو نگاه کن خراب تر ز بم شدم
نشسته ام به این امید
میانِ بغض و گریه ها ببینمت
نگاره من بگو چرا نشد
تو را بچینمت بچینمت
حجت اشرف زاده
چشم تو