این آهنگو سه سال پیش نوشتم
و الان دیگه در حد تو نی
در وصف تو چی بگم؟
سخته توضیح بدم که چهجوری تو میتونی
این دلو قبضه کنی
حتی خونه کاهگلی رو قلعه کنی
رو تو میشه حساب کرد
با چشای بسته دویید
بگو بهشت چیه؟
مگه به جز اینه که با تو باشم؟
عجب عشقیه
که وقتی میبینمت جز تو همهچی مشکیه
نه غذا هست، نه خواب
نه فرار، نه قرار
نه زمان، نه مکان
نه دردام، نه درمان
نه جهان، نه جهان، نه جهان
نه جهان، نه جهان، نه جهان، نه جهان
فقط من و تو وسط یه کهکشان
قسم به نجوم، که رسیدم به جنون
نه، برعکسه کاملاً
تویی که میدونی باطنم
چی میگذره دائماً
که بیشترش مجادلهس
تویی مراقبم
میکنی مقاومم
وقتی از همهچی قافلم
میگی برام از زیر و برام از زر و برام از زور
تا راه برم تو راه راست
هدف مقابلم
پس عاقلم، عاقلم، عاقلم
با تو کاملم
میخوام پوست و گوشت و استخونو بشکافیم
لخت شیم
جذب هم بشیم، جفت شیم
یه پل شیم و توی هم گم شیم و ذوب شیم
مثل یه خورشید
جلو شمع و پروانه بت شیم
یــــــــه کــــــــیــــــــف
یــــــــه نــــــــبــــــــض
یــــــــه مــــــــاه
یــــــــه مــــــــکـــــــث
تابلوی راهنما تو راهروهای شلوغ ذهنی
همه منو تحریم میکنن و تو به فکر صدور مهری
تو سرزمین جهالت، تو نور دیده
طلوع چشمی
با شنیدن آهنگ نفسات قلبم وامیسته
سرود ملی
کند میشن حرکات
بالا میره ضربان قلب
روح قفسا رو دوس نداره و
نور فوران میکنه از تو ترکام و
کم میآرن کلمات
یهچی داره تحریک میکنه حلقمو
میخوام بالا بیارم قلبمو
تو خونم قلت بزنم ببینی یهرنگم
مثل ماه دورت بگردم
سی آذر تو آسمونا منو میبینی شب (۱۴۰۸)
دیدی جیبم توش هیچی نی، تنگه
ولی بیشیلهپیلهم
میشینی پیشم، میگیم چه سخته
اما شمردن پولخوردامون هم یه چیز دیگهس
این آدم واسه همه آهنه، واسه تو جیوهس
اگه ارومیه بشی، روت ارس میکشم
واسهت حبس توی قفس میکشم
تو رو دست نمیزنم، تو رو نفس میکشم
هیچکس
یه مکث