واسهام از چوبهی دار یه میوه بچین
واسهام از چوبهی دار یه میوه بچین
بیا اینجا و کنارم چند دقیقه بشین
اگه حافظ واسه دیوانش و
مولوی واسه مثنوی و
محمد واسه قرآن
باید میرفت مجوز میگرفت چی
بگو دلای سنگ اگه کتیبه میشدن
روشون چی مینوشتی
گفتن رنگ روشن جلب توجه میکنه
و جیغ بنفش شد جیغ مشکی
بیا تو دست تقدیر پینه بشیم
مثل نوح یه کشتی بسازین و
هر وقت دیدین ظرفیت تکمیله بگین
به هرکی هم شنا بلد نیست یه جلیقه بدین
میخوام آبرو ریزی بکنم سیل شه
دکترم بهم گفت کی حس میکنی که تنهایی
گفتم وقتی که عیده
سفره دلمو واسهاش باز کردم
و دید هی جر میخورم
هی جر میخورم و هی جر
حالش به هم خورد شکوفه زد
فهمید هر روز من عیده
دستبند به قلمه مجرم فکری
نخبه ها سلول کاسب علمی
تو که ازت بخاری بلند نمیشه
حداقل آتیش حسدو میذاشتی زیر کتری
واگیردار تر از ایدز انتقام شد
گفتن اعتراف کن
گفتن اعتراف کن
مار پیله کرد اژدها شد
من با خودم هم معذبم
به خودم هم شک دارم مرددم
چرا فحش میدی میگی فحشم ندن
دایره لغات هرچقدر وسیع باشن
تو یه مربعن
چارچوبا رو تو بشکون
من آدمیام که خیلی وقتا جرات نکرد
جلو آینه شدم با خودم طرف
آینه شیکست خورد بتم ترک
من نه یه لاتم نه یه رهبر
هیچ کدوم این دو تا نیستم
دین دارا منو از خودشون نمیدونن
چون اونقدرا هم با خدا نیستم
کافرا منو از خودشون نمیدونن
چون اونقدرا هم بی خدا نیستم
من با شمام و جدا نیستم
ولی از هیچ کدوم شما نیستم
رسوا رسوا رسوا رسوا
رسوا رسوا رسوا رسوا
رسوا رسوا رسوا رسوا
رسوا رسوا رسوا رسوا
رسوا رسوا رسوا رسوا
رسوا رسوا رسوا رسوا
حلاجم انگشت نما جمع
فکر میکردن من یه پارچه آقام و لبامو دوختن
می خوام نخ نما شم
ساکت نباشم
بیماری و علاجم
با صدام کل شهرو بذارم رو سرم
کثافت بچکه از تاجم و
می خوام بدونین که آسمون افکار سقف نداره و
دفترا نمیشن مثل کفترا جلد
رسوا رسوا رسوا رسوا
رسوا رسوا رسوا رسوا
رسوا رسوا رسوا رسوا
رسوا رسوا رسوا رسوا
هیچکس
رسوا