(هیچکس)
اشک تو چشامه قلم گریه کن
ببین من هرچند بدم خیله خوب
اما بدون که هیچکس غیر تو
هیچکسو نداره اینم هدیه شد
ازطرف دنیا با میل خود نگرفتمش منم عین تو
کسی رو ندارم تو به رازم محرمی
میگم تا بنویسی تا باشه بازم مرهمی
من اگه رپ میکنم چون چیزی تو دلم دارم
واسه تفریح نیست چیزی تو دل دارم
اینو درست میگن که عقل به چشمه
بزار بهت نشون بدم یه چشمه
من آدم شادی نیستم واسه همین
همین غم توی چشمام داره کمین
پس همین شده دلیل بر اینکه
همه برداشمن شادم که باشم رگه ی تلخی دارم
مریض نیستم بیماری قلبی دارم
میگم من اینبارم من همونیم که بغض تو گلوم میشکنم
صداشو همه ی آدمای پهلوم میشنون
(گوگوش)
اون که هرچی ابر تو دنیاس
خونه داره تو چشاش
اون که ناچاره بخنده اما گریس خنده هاش
اون که تو شهرش غریبه
با یه عالم آشناس
هیچکدوم باور نکردن غربت تلخ صداش
اون منم اون منم اون منم
بغضمو تو گلوم میشکنم
(هیچکس)
من از بچگی بزرگ شدم با یه عقده
پس نپرس چرا وحشیم چون که
بعضی وقتا یه حس به من میگه
توی وجودت عشق داره کم میشه
منو بچگیام آدم حساب نمیکردن
مسخره کردن نظاره میکردن
بزرگتر که شدم دیدم دیگه وقتشه که یه کمی از کینه های دلم کم بشه
تلافیشو در آوردم سر دشمنام چیزایی به چشم دیدم خیابون کشت مرا
دیگه عقده داره لبریز میشه واسه خالی کردنش هیچکس تمرین دیده
من تنها نیستم خیلیا مثله منن حرف من میمونه واسشون مثله مدد
من مریض نیستم یه کم عقده دارم
نوازش دله همسانو عهده دارم
هنزم که هنوزه اشکام آبین
دو تا چشمو نبین اشعار کافین
اون منم که بغضا تو گلوم میشکنه
فقط تو نیستی خدا هم اینو میشنوه
(گوگوش)
اون که خیلی قصه داره
روی لبای بی صداش
مونده فریادش تو سینه
در نمیاد از لباش
قده یه دنیا کتابه
با یه عالم گفتنی هر کدوم از قصه هاش
اون منم اون منم اون منم