چرا نمیمیری؟
انتهای جاده اس ، شامِ آخر
قدرِ زنده رو ندونن مُردن عاقلانه اس
همش اشک میریزن و حلوا توو لپه
خدا بیامرزه
نذری گرفتن و بُردن خونه
هنرمند مرده اش خوبه
میشه آدم از جسد تشکر کنه؟
لباساتو بریز دور کفن مُد شده
چرا نمیمیری؟
شاید معروف شی
استعداد داری؟
زنده بمونی شاید حروم شی
خوک
مُرده گاوِ پیشونی سفیده
اینجوری نمیشه
بخوای رو بدن دیده بشی باید کبود شی
بخوای باهات عکس بندازن باید معلول شی
میتونی روشن مثلِ زغال تنور شی
ولی باید بسوزی و تموم شی
چرا نمیمیری؟
مــرگ هــمــیـشـــه بــاهـاتــــــه
پـشـت اون خـنــدههــاتــــــه
مـرگ هــمـــیــشه بـــاهـــاتــــــه
پـــشــت اون خنــدههــاتــــــه
چرا نمیمیری؟
نکیر و منکر
شهید مرتد
برعکس تبعیضِ دولت
مرگ با هیشکی تعارف نداره و میاد
از غریزه رُک تر
غریبه مردن ، ترسناکه
ولی خیلیا گریه میکنن چون که تحت تاثیر روضه ان
و هیشکی نه دنبال علته ، نه دلیلِ محکم
یکی با دوربین آسمونو دید و گفت به خدا
«دونههای تسبیحت چه گنده ان»
شاعرانه اس
اونکه زنده اس میمیره
مُرده جاودانه اس
پَ چرا نمیمیری؟
همه قصه دوست دارن
حوادث نصف روزنامه اس
مینا رو توو جبهه دوست دارن
فکر کردی تو رو زنده دوست دارن؟
عکستو روی حجله دوست دارن
چرا نمیمیری؟
مــرگ هــمــیـشـــه بــاهـاتــــــه
پـشـت اون خـنــدههــاتــــــه
مـرگ هــمـــیــشه بـــاهـــاتــــــه
پـــشــت اون خنــدههــاتــــــه
چرا نمیمیری؟ میگن خوبا زود میرن
محبوب میشن ، یعنی بدا دیر میرن؟
یا همون خوباان که منفور میشن
فکر میکنن محصول میدن
جنازهها که میکارنت ، یهو دیدی میان زیارتت
شاید مرده پرستیم
چون که فکر میکنیم زندهها مغرور میشن
همه خودخواهن
ناراحت این که از دیدنت محروم میشن
چرا نمیمیری؟
یه روز کینهها جلوی مردم کوه میشن
فرهادو دیدن داشت جای کوه گور میکند
فرهادِ گورکن
بالاخره یه تونل پیدا میشه همه توش میرن
خوشحال شدن تهش نور دیدن
خوشحال شدن تهش نور دیدن
ولی چراغ قطاری بود
که داشت با سرعت عبور میکرد
چرا نمیمیری؟
مرگ باهاته مرگ باهاته مرگ باهاته مرگ
پشت گریه هاته ، پشتِ خنده هاته
همیشه باهاته ، پشتِ اون خنده هاته
پشت گریه هاته ، پشتِ خنده هاته
چرا نمیمیری ، چرا نمیمیری
نمیمیری تو ، گورتو بکَن
گورتو بکَن ، گورتو بکَن
هیچکس
چرا نمیمیری