زمستون که میشه به یادت می افتم
یاد رویاهایی که به تو نگفتم
مثه برفایی که میشینن رو شیشه
همین جایی انگار زمستون که میشه
مثه سوز سرما تو رگهامی انگار
یه ها کن رو شیشه واسه آخرین بار
زمستون که میشه به یادت می افتم
ببین رد بغضم هنوز روی شیشه ست
بی تو یه درختم که بی برگ و ریشه ست
تو نیستی می ترسم که دنیام خراب شه
قدم می زنم تا یخ کوچه آب شه
تو گرمای عشق و از این خونه بردی
همه شهر و انگار به طوفان سپردی
زمستون که می شه گرفتار بغضم
مثل بارش برف رو تکرار بغضم