ای بزرگ موندنی خدانگهدار
ای طلایه دار روز خدانگهدار
رفتنت مرگ گذشته های ما نیست
ای حماسه هنوز خدانگهدار
کوچه ی ما هنوزم بن بسته اما
دیگه تا رود بزرگ راهی نمونده
خونه این خونه ی ویرون خیلی وقته
که من و ما رو به همدیگه رسونده
گرمی دست نوازشگرت ای کاش
بار دیگه مرهم زخمای من شه
کاش بازم یه لحظه توو این ظهر تن سوز
سایه ی تو همه ی دنیای من شه
سرنوشت عروسک قصه تو این بار
به ضیافت یه خواب ابدی برد
نیستی و جغدا تو گوش هم می خونن
که پلنگ زخمی توو جنگل شب مرد
بی تو مثل قصه های ناتمومم
از منی که بی تو ویرون شده خستم
تن تو، تن صمیمی تو نیست و
من مث یه آینه توو خودم شکستم
ای بزرگ موندنی خدانگهدار
ای طلایه دار روز خدانگهدار
رفتنت مرگ گذشته های ما نیست
ای حماسه هنوز خدانگهدار