همیشه بعد هر طوفان میشه آرامشو حس کرد
میشه به زندگی خندید تو اوج یک غروب سرد
باید پروازو باور کرد
قفس چیز عجیبی نیست
که تنها راه خوشبختی
رهایی از غریبی نیست
توی اوج حادثه تنها با من حرف بزن
وقتی شب بی نفسه تنها با من حرف بزن
هنوزم ته نگات طرح بغض و قفسه
تا سپیده برسه تنها با من حرف بزن
نمیشه از کویری خشک مسیر رویشو پرسید
باید از قطره ای بارون نگاه گندمو فهمید
غم امروزمون راهی به سوی شادیه فرداس
تحمل کردن سختی تو اوج خستگی زیباست
با پژمردنو حس کرد مثه یه شاخه تنها
خزون یه برزخه واسه بلوغ سبز جنگلها
توی اوج حادثه تنها با من حرف بزن
وقتی شب بی نفسه تنها با من حرف بزن
هنوزم ته نگات طرح بغض و قفسه
تا سپیده برسه تنها با من حرف بزن
همیشه زندگی بخشیش دچار جبر تقدیره
کنار آبی دریاس که ساحل معنی می گیره
همیشه فرصتی واسه نگاه کردن به دنیا هست
تو ظلمانی شب هم یه راهی رو به فردا هست
یه راهی رو به فردا هست
یه راهی رو به فردا هست
یه راهی رو به فردا هست