پس از تو لحظه های من
غروب شد غریب شد
به هر که تکیه کرده ام
برای من صلیب شد
نگو خبر نداشتی
تو از دروغ و راستم
خودت بگو که جز خودت
مگر چه از تو خواستم
جهانم از تو دور شد
هوایم از تو دور نیست
جواب اعتماد من
شکستن غرور نیست
نه از تو دل بریده ام
نه بی تو سرسپرده ام
ببین چگونه از خودم
دوباره زخم خورده ام
کجا رسیدم از غمت
که از خودم فراری ام
چرا همیشه از تو من
به سمت گریه جاری ام