چشم های خیسمو ببین، نگو که بی تفاوتی
خاطره داریم ما با هم، نگذر ازش به راحتی
شاکی نشم از روزگار، از تو که میتونم باشم
از تو که روزگارمی جدا نمیتونم باشم
بیاو خنده هاتو باز، بردارو با خودت بیار
بیشتر از این منو تو این زندونه بی پناه نزار
از تو بی کی حرف بزنم، یه ذره آرومم کنه
چی میتونه جز رفتنت، این همه داغونم کنه