چرا پس جواب دعامو نميدي
بگو خنده هامو چرا پس نميدي
خدايا از اين زندگي خسته ام
پشيمونم از اينكه دل بسته ام
چرا مارو از هم جدا كرديو
به قلبم در غصه وا كرديو
ميترسم به اين غصه عادت كنم
به هر كس كه خنديد حسادت كنم
خدايا از اين زندگي خسته ام
پشيمونم از اينكه دل بسته ام
بايد توي اين شهر آواره شيم
واسه روز تنهايي آماده شيم
خدا وقتشه هر دومون حاضريم
خداحافظ اي عشق ،بايد بريم
ميدونم تو هم مثل من نا اميدي
مثل من دعا كن خدا رو چه ديدي
شايد ما نبايد به هم ميرسيديم
شايد قسمت ما همين بود كه ديديم
خدايا از اين زندگي خسته ام
پشيمونم از اينكه دل بسته ام