به حال من بخند به این گلایه ها
گذر کن از طلوع به سمت سایه ها
عبور کن برو پلی نمانده است
فدای خنده ات دلی اگر شکست
چشمان من خیره به در، این انتظار بی ثمر
آخر مرا ویران کرد
در این شب بی انتها، بیهوده میجویم تو را
باران گریه را آسان کرد
مرد بارانیه تو از خودش دل کنده
دل خور از هرچی که شد سیرم از آینده
مرد بارانیه تو معنی دلتنگیست
خسته تر از منو قلبم در همه عالم نیست
هادی حاجیلو
مرد بارانی