دلتنگِ دلتنگم توو این خونه ، بیتابِ بیتابم توو این شبها چشمام شده کم سو تر از فانوس ، قلبم شده تنها ترین تنها
هر شب به عشقِ دیدنِ چشمات ، میخوابم و چشمامو میبندم با اینکه یخ بسته همه جونم ، با دیدنت توو گریه میخندم
هروقت که بارون میزنه اینجا ، بغضی گلوم و چنگ میندازه رفتی ولی اینو نفهمیدی ، میخواستمت بی حد و اندازه
غصه شده تنها رفیقِ من ، توو این شبای سردو بی احساس من چی بگم از دردِ دلتنگی ، دستای من عمریه که تنهاس
دلتنگِ دلتنگم توو این خونه ، بیتابِ بیتابم توو این شبها چشمام شده کم سو تر از فانوس ، قلبم شده تنها ترین تنها
هر شب به عشقِ دیدنِ چشمات ، میخوابم و چشمامو میبندم با اینکه یخ بسته همه جونم ، با دیدنت توو گریه میخندم