نزدیک در می بینمت اما ... تنها ازت یک سایه معلومه
تو چند قدم تا رفتنت مونده ... من 100بغل تنهایی پهلومه
قلبم داره تند میزنه انگار ... آروم میشم وقتی که می خندی
بازم ولی دلشوره می گیرم ... اون لحظه ای که در رو می بندی
.
هرچند که ساکت رو شونـَته ... جایی نرو اینجا خونــَته
آرامش و از من نگیر ... از اونی که بدجور دیوونـــَته
هرچند که ساکت رو شونـَته ... جایی نرو اینجا خونــَته
آرامش و از من نگیر ... از اونی که بدجور دیوونـــَته
.
.
.
در بازه و نور چراغم ... افتاده رو تردیدت انگار
خیره به تصویرت می مونم ... جور دیگه می بینم اینبار
میری ولی این لحظه قلبم ... آماده ی تنها شدن نیست
من سایه تومیبینم اما ... حس میکنم پشتت به من نیست
انگار از اینجایی که هستم ... تصویر تو روبه اتاقه
سایــَـت به سمت من میاد و ... این اشتباه کار چراغه
.
هرچند که ساکت رو شونـَته ... جایی نرو اینجا خونــَته
آرامش و از من نگیر ... از اونی که بدجور دیوونـــَته
هرچند که ساکت رو شونـَته ... جایی نرو اینجا خونــَته
آرامش و از من نگیر ... از اونی که بدجور دیوونـــَته
هرچند که ساکت رو شونـَته ... جایی نرو اینجا خونــَته
آرامش و از من نگیر ... از اونی که بدجور دیوونـــَته
هرچند که ساکت رو شونـَته ... جایی نرو اینجا خونــَته
آرامش و از من نگیر ... از اونی که بدجور دیوونـــَته