حواست هست
هر لحظه به حالم
تو مثلِ كوه وايسادى كنارم
تو که مرهم دردامی همیشه
نباشى حس آرامش ندارم
تو جنگیدی به عشق من شب و روز
تا فهميدى كه من تو اضطرابم
تو از خودت به عشقِ من گذشتى
كه من با يه دلِ آروم بخوابم
عاشق شدم پایِ خودم
آغوشِ تو امنِ برام
با دلبری هرجا بری
با تو تو آتیشم میام
تو که تو بدترین روزایِ عمرم
به داد نفسایِ من رسیدی
نذاشتی که منو از تو بگیرن
صدامو از ته قلبم شنیدی
گرشا رضایی
عاشق شدم