میون ثانیه های انتظار
میشمرم دقیقه هارو چه زیاد
من و اون خوش خبری های محال
واسه فردایی که هیچوقت نمیاد
این تابستونم چه طولانی شده
روز آخرش چه طوفانی شده
قرار این نبود که ما تنها بشیم
تو تو آسمون و ما اینجا باشیم
برا لب هایی که هیچی نمیگن
واسه چشمایی که خوابیده بودن
چی بخونم که چشاتو وا کنی
یا یه حرفی بزنی صدا کنی
تو که رفتی کار من شده
اشک و آه حسرت
دیدن تو با یک نگاه
شده آرزوی هر لحظه ی من
که بگن داره میاد
مثل یه ماه
لحظه هامو میشمرم
تا که بیای دم خونت
بشینم کاری کنم
اما وقتی میرسم به کوچتون
دل تنگ من میخواد زاری کنم
دل تنگ من میخواد زاری کنم ...
برا لب هایی که هیچی نمیگن
واسه چشمایی که خوابیده بودن
چی بخونم که چشاتو وا کنی
یا یه حرفی بزنی صدا کنی
تو که رفتی کار من شده
اشک و آه حسرت
دیدن تو با یک نگاه
شده آرزوی هر لحظه ی من
که بگن داره میاد مثل یه ماه
فریدون آسرایی
حسرت