حال دنیای من آشوب نبود بهتر بود
تا که طوفان به دلم دادی و رفتی آخر
قبل تو شعر نبود عاشق دیوانه کجا
نه دلی دلهرهای خاطرهای زجرآور
حال دنیای من آشوب نبود بهتر بود
و دلم دورترین جای جهان از احساس
تو چه کردی که هنوز از ته دل غمگینم
تو چه کردی که هنوز جنگ جهانی برپاست
من بیقرار این انتظار بارانیام کرد
با هر قدم تنهایی ام را یادم آورد
با اینکه میدانم غمی اما کجایی
با بغض من نا محرمی اما کجایی
رفتنت کشت مرا خاطرهات کشت مرا
من به کابوس نبودنت سنجاق شدم
سرد و متروکهترین جای جهان است دل من
جای خالی تو شد نقطه پایان خودم
حال دنیای من آشوب نبود بهتر بود
و دلم دورترین جای جهان از احساس
تو چه کردی که هنوز از ته دل غمگینم
تو چه کردی که هنوز جنگ جهانی برپاست
من بیقرار این انتظار بارانیام کرد
با هر قدم تنهایی ام را یادم آورد
با اینکه میدانم غمی اما کجایی
با بغض من نا محرمی اما کجایی
فریدون
آشوب