تمام من برای تو تویی که جان من شدی
ز عشق تو چه بی قرارم
نترس از این وابستگی از عادت و دلبستگی
که بی تو من نفس ندارم
تو حق نداری بعد از این دست مرا رها کنی
آتش به جانمان زنی به قلب خود جفا کنی
دیوانگی کن بیش از این باید که لبریزم کنی
دریا به دریا با توام باید که درگیرم کنی
دریا به دریا با توام …
عطر نفس های تو خواب چشمان تو
آن همه حرفای تو عهد و پیمان تو
مرا نگاه کن ببین ای تو ای خوب من
از تو من عاشق شدم ای تو محبوب من
دریا به دریا با توام …
تو حق نداری بعد از این دست مرا رها کنی
آتش به جانمان زنی به قلب خود جفا کنی
دیوانگی کن بیش از این باید که لبریزم کنی
دریا به دریا با توام باید که درگیرم کنی
دریا به دریا با توام …
فرزاد فرخ
دیوانگی