آدم با عشقش مگه میجنگه
تو سینه ی تو دله یا سنگه
از من من دیوونه تو نباشی مگه چیزی میمونه
آدم اگه عاشق شه حتی حال خودشم نمیدونه
عشقم بخند تا یکم آروم بگیرم
دیوونگی کن بذا واست بمیرم
احساسش از تو دل دیوونش از من
عاشقترم کن همه عشقا یه لحظه ان
مگه من حالم میشه بد باشه
وقتی که حرف تو وسط باشه
کیو میشناسی مث من رگ خوابتو بلد باشه
آرزوی من زندگی باته زل زدن با عشق توی چشماته
یکی اینجاست که عاشق تو و بوسیدن دستاته