اون پرستو های عاشق میدونن
هر کجا مهر و وفا نیست نمونن
عاشق کشی تو این زمونه عادته
دل شکوندن واسشون چه راحته
دل دیگه گرمی نداره
لب دیگه خنده نداره
آدما پر بغض و کینه
دیگه این دنیا تماشا که نداره
دل پر از محبته
این واسش یه عادته
زندگی آدما پر نقابه
صورتکهای پر از رنگ و لعابه
عشق از آدمهای دنیا خیلی دوره
دلاشون پر از هوای زر و زوره
حرف آدما پر از رنگ و دروغه
بازار مکر و دورویی چه شلوغه
چه شلوغه چه شلوغه
قصه این آدمکها خیلی تلخه
پر از جدایی و نفرین و درده
دل مهربون براشون یه خیاله
قصه شکوفه با باد و تگرگه
اما ای دل شکسته تو همون باش
برای درد آدما تو همزبون باش
توی دنیای دورنگی میدونم
تنها میمونی
اما باز بهت میگم من تو همون
باش تو همون باش
دل پر از محبته این واسش به عادته
فرهاد محمدیان
پرستوهای عاشق