کنار خانه ی باران تو را صدا کردم
میان بهت خیابان تو را صدا کردم
تو دورتر که شدی، برف، ناگهان بارید
به نام سرد زمستان تو را صدا کردم
چه صبح ساکت و سردی،
چه روز غمگینی
چه حسرتی، چه خیالی،
چه برف سنگینی
همیشه عشق تو من را به خانه می آورد
چه دورم از خودم اینجا، چه دور می بینی
تبر تبر همه جنگل خیال آتش و خون
هزار لیلی زخمی هزارتر مجنون
پرنده باز نمیگردد از هوای قفس
قفس قفس پر هذیان شدم به دست جنون
کنار خانه ی باران تو را صدا کردم