؛[قسمت ۱]؛
مرگ ندارن زنده میمونن حتی تو قبر
حرفاشون بیرون میلولن تا صد سال بعد
پس پیروزن
چون میدونن اگر هم تو آتیش بسوزن باس ببوسن روی ماه خدا رو
تا برعکس کنن علامت سوال رو جواب بیگیرن
بیدینم اونه که کتاب نداره
کلاس نداره زندگی، لابد چشات خرابه
فکر میکنی هر کی پراید سواره جواده
شبا اراذل میکشن سرک
هر از گاهی دنبال طعمهن
واسه خود نه، واسه همون طعمهها که گشنهن
چون گلن پس بیتقصیرن اگه خار دارن
منگلم نیستن بهانه کنن، باردارن
اسم نونرسیدهشون هم آرمانه
تا وقتی بپرسم انسان دنیا رو ساخت یا هنوز داستانه؟؛
چیه مانع؟؛
بگی ساخت آره (ساختاره)؛
؛[همخوان]؛
افکار ناجی
مرگ نداره حاجی
تو خیابونه زنده
حال میده به همه مث جنده
نه عین اونا که کام میگیرن اَ تل معطل تو طول شب نباشن
؛[قسمت ۲]؛
روحشون پُر درده، مثل دیوارای بیروته
حیرونه مثل مینی که نترکیده ولی توی میدونه
ویلونه، سیلونه از آدمای طماع و حیوونای حوا
هر دردی داره درمان
درد تنهایی واسه اوناس علاج
منتظر صبح نیستن شبا میکشن خورشید تو دفترا
به کمبودا فکر میکنن، مأمورا و ریخت (ریخته) کلان
آشناهاشون آشنان باشون. دنیاشون اتاقاشون
ساز مانع، فرهنگ مَخ با توم. زن هم سانسور
همه زدن به خال تور
نگو هنر نزد ایرانه کو؟ کوری؟؛
تو میرینی چون پول نیست
چون حتی پاپ پولیس، چه برسه به پلیس
پس پاتو پس بکش حاجی
آزادی مسیری کوتاس از این قفس تا اون قفس
حبس هواس تو قفسه سینه، از این نفس تا اون نفس
؛(صدای دم و بازدم)، همین فقط
؛[همخوان]؛
افکار ناجی
مرگ نداره حاجی
تو خیابونه زنده
حال میده به همه مث جنده
نه عین اونا که کام میگیرن اَ تل معطل تو طول شب نباشن
؛[قسمت پایانی]؛
حتی اگه عمر دست خدا باشه
مغزت دست خودته
دست دست نکن