Qaş qaralır, kölge tutur
Yavaş-yavaş meşeni
آسمون گرگ و میش شد
و سایه تاریکی یواش یواش بیشه را فراگرفت
Könlüm sesde, gözüm yolda
Gözleyirem men seni
من دلم به هر صدایی میلرزد
چشم به راه تو نشسته ام
Sebrim getdi, harda qaldın
Qaş qaraldı, gelmedin
Belke menim könlümdeki döyüntünü bilmeyin
دیگر صبرم تمام شد. پس کجایی؟
گرگ و میش شد و تو هنوز هم نیامده ای
شاید خبر نداری قلبم چطورتوی سینه ام برایت می تپد
A-ah
Döyüntünü bilmedin
Aydın göyler, uca dağlar
Göy meşeler, lal sular
آسمانهای روشن، کوه های بالا بلند
بیشه های سبز و آبهای روانِ بی صدا
Sizi gördüm, üreyimde
Aşdı-daşdı arzular
شما را که دیدم
سینه ام مالامال از تمنا و آرزوها شد
Sebrim getdi, harda qaldın
Qaş qaraldı, gelmedin
Belke menim könlümdeki
Döyüntünü bimedin
دیگر صبرم تمام شد. پس کجایی؟
گرگ و میش شد و تو هنوز هم نیامده ای
شاید خبر نداری قلبم چطورتوی سینه ام برایت می تپد