باید برگشت ، به لحظههای رفته
باید رد شد ، از این پلِ شکسته
از حالِ بدِ این بی خبری
از این شبای خسته
باید برگشت ، به خنده های سابق
باید بارید ، رو شونه هایِ عاشق
باید نفسِ تردیدو گرفت توو آخرین دقایق
یه جوری دوری و یه جوری گُم شدم
که باورم نمیشه کسی که عاشقه
محاله بگذره از اون که زندگیشه
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم
که باورم نمیشه کسی که عاشقه
محاله بگذره از اون که زندگیشه
بر میگردم به شهرِ خالی از عشق
بر میگردم بپرسم حالی از عشق
از خاطره ها چی مونده برام
به جز خیالی از عشق
من دل بستم ، به هر چی مال من نیست
به هر کی که ، به فکرِ حالِ من نیست
دل خسته شدم از این همه غم
که بی خیالِ من نیست
یه جوری دوری و یه جوری گُم شدم
که باورم نمیشه کسی که عاشقه
محاله بگذره از اون که زندگیشه
یه جوری دوری و یه جوری گُم شدم
که باورم نمیشه کسی که عاشقه
محاله بگذره از اون که زندگیشه
احسان خواجه امیری
باید برگشت