چه کنم چه کنم چه کنم من
بی تو در این شب بارانی
چه بگویم چه بگویم من
تمام مرا تو میدانی
باران
چه قطره قطره میکشی آرام
چه کنم چه کنم چه کنم من
میان این نرسیدنها
تو خودت بگو چه باید کرد
با غم تو را ندیدنها
باران
چه قطره قطره میکشی آرام
صدایی نیست
در این کوچه دلتنگی
نگاهم کن من که تسلیمت شدم
با که میجنگی
بعد از تو حسرت به دل ماندم برای دیدنت
رفتهای اما تو را هر جای شهر میبینمت
بعد از تو این آسمان هرگز آبی نشد
شب به شب باریدم اما این دلم خالی نشد
درد دلتنگی مگر یک لحظه عادت میشود
با خبر باشم خیالم از تو راحت میشود
بعد از تو این آسمان هرگز آبی نشد
شب به شب باریدم اما این دلم خالی نشد
چه کنم چه کنم چه کنم من
با غمی که بسته بالم را
تو که هر خاطرهات هر شب
میکشد به گریه حالم را
چه کنم چه کنم چه کنم من
تو که هیچ عین خیالت نیست
دلی که پای تو شاعر شد
اما یک بیتش یادت نیست
بعد از تو حسرت به دل ماندم برای دیدنت
رفتهای اما تورا هر جای شهر میبینمت
بعد از تو این آسمان هرگز آبی نشد
شب به شب باریدم اما این دلم خالی نشد
درد دلتنگی مگر یک لحظه عادت میشود
با خبر باشم خیالم از تو راحت میشود
بعد از تو این آسمان هرگز آبی نشد
شب به شب باریدم اما این دلم خالی نشد
ایهام
چه کنم