هنوز توی شبای من
یکی هست پا به پای من
باهام راه می یاد و باز
خیرست اون به چشای من
باهاش خاطره دارم
به هر جا پا می زارم
خودشم خوب می دونه
که من خیلی دوسش دارم
پریشونِ دل از عشقت شده یه دیوونه
بدون قدر تو رو می دونه
نباشی دیگه تنها میمونه
این دیوونه بهت زندگیشو مدیون
تویی سهمش از همه دنیا
تویی امروز تویی فردا
برات از ته دلش می خونه
می دونستی بی هر ثانیه واسه قلبم مثه درده
دیگه خنده رو لبهای من بر نمی گرده
که دستام دور از تو خیلی سرده
می دونستی که عشقت می مونه توی قلب من همیشه
که هیشکی واسه من تو نمی شه
که غم با دل من موندنی می شه
پریشون دل از عشقت شده ...