به وسعتت جهانم و شکنجه زار می کنم
ببین من از هجوم تو کجا فرار می کنم
من از نگاه کردنت، پرستش و شناختم
خدا را سجده می کنم، از این بتی که ساختم
به من بهانه ای بده، که کم شه باورم به تو
به من که هر شب از خودم، پناه می برم به تو
به من بهانه ای بده، که کم شه باورم به تو
به من که هر شب از خودم، پناه می برم به تو
چنان بریدم از خودم، که از هوای تو پرم
که با نفس کشیدنم، از تو شکست می خورم
ثواب می کنم تویی، گناه می کنم تویی
نگاه کن به هر کسی، نگاه می کنم تویی
به من بهانه ای بده، که کم شه باورم به تو
به من که هر شب از خودم، پناه می برم به تو
به من بهانه ای بده، که کم شه باورم به تو
به من که هر شب از خودم، پناه می برم به تو