لبخند بزن لبخند
بر این منه بی لبخند
لبخند تو یعنی عشق
آزادی من از بند
لبخند بزن ای عشق
بر این من افسرده
بر من که دلم تنگ است
با مرگ جهان مرده
لبخند تو یعنی گل آغاز بهار من
برگشتن ساعتها بستن از حصار من
لبخند تو یعنی صبح آغاز شکفتن ها
زیبا شدن دنیا دریا شدن دریا
از خاطره تاریکم ای حادثه ی روشن
دلتنگم از این ظلمت لبخند بزن بر من
من تشنه ترین تشنه
بی خواب ترین بی خواب
تاریک تر از ابلیس
پیچیده تر از گرداب
ای دست تو سازنده
سازنده ی آینده
از زخم نجاتم بخش
با مرحم گل خنده
لبخند بزن ای عشق
لبخند بزن بر من
معنایه رهایی باش
آزادیه من از تن
لبخند بزن لبخند
لبخند بزن لبخند
لبخند بزن لبخند
لبخند بزن لبخند
لبخند بزن لبخند
داریوش
لبخند