تا لحظه دیدار تو چیزی نمونده
جز عاشقت بودن برام راهی نمونده
چشماتو واکن جون بده این لحظه ها رو
با من مدارا کن ، بخندون گریه ها رو
بغض گلومو واکن و اشک چشام شو
تو گفتن دوست دارم تو همصدام شو
با من بمون نبض شبو بشکن تو رگهام
با تو سرآغازم ، طلوع صبح فردام
تا لحظه دیدار تو چیزی نمونده
جز عاشقت بودن برام راهی نمونده
چشماتو واکن جون بده این لحظه ها رو
با من مدارا کن ، بخندون گریه ها رو
دستای خالیمو بگیر رو کن به جاده
قصه شروع میشه با یک لبخند ساده
با من بمون نبض شبو بشکن تو رگهام
با تو سرآغازم ، طلوع صبح فردام