سفره ی عقد روی سفره ی خون
خون بهایی به سنت معمول
دختر از خانواده ی قاتل پسر از خانواده ی مقتول
دختری با هزار رویا که پشت یک کینه نقطه چین میشه
میره مقتول حکم خون بس شه
خونو با خون بشوری این میشه
امشب شب عروسیه خونه
شاهد عقد لیلا مجنونه
خدانگهدار دنیا خدانگهدار
مبارکت باد لیلا خدانگهدار
رو سرش نقل میریزه دیوونه
دست خودش نیست آخه مجنونه
خدانگهدار دنیا خدانگهدار
مبارکت باد لیلا خدانگهدار
اون سر کوچه جهاز میخرن
این سر مجنونو رو دست میبرن
خدانگهدار دنیا خدانگهدار
مبارکت باد لیلا خدانگهدار
با اینکه مجنون دلش آتیشه
آرزوش خوشبختیه لیلیشه
خدانگهدار دنیا خدانگهدار
مبارکت باد لیلا خدانگهدار
مجنون شب آخر دنیاشه
حال مجنون چی میتونه باشه
خدانگهدار دنیا خدانگهدار
مبارکت باد لیلا خدانگهدار
خدانگهدار دنیا خدانگهدار
مبارکت باد لیلا خدانگهدار
تو حجله حجله بستن با چشم های خون بار
مرگ برادرامون دنیا خدانگهدار
دنیا خدانگهدار
دنیا خدانگهدار