باز امشب دل من غرقِ گله شد
بی تاب و بی رمق، بی حوصله شد
دردا که دوری دردا!
ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا
نداری خبر ز حالِ من نداری
که دل به جاده میسپاری
سحر ندارد این شبِ تار
مرا به خاطرت نگه دار
مرا به خاطرت نگه دار
سحر ندارد این شبِ تار
مرا به خاطرت نگه دار
مرا به خاطرت نگه دار
از من دیگر اثری در آینه نیست
پیدا کن تو مرا این فاصله چیست
ای معنی شعرِ ترِ من
پرواز جاری در پرِ من تو بیا تو بیا
سرگردانم بر سرِ کویت
شب میبارد از سرِ مویت
نداری خبر ز حالِ من نداری
که دل به جاده میسپاری
سحر ندارد این شبِ تار
مرا به خاطرت نگه دار
مرا به خاطرت نگه دار
نداری خبر ز حالِ من نداری
که دل به جاده میسپاری
سحر ندارد این شبِ تار
مرا به خاطرت نگه دار
مرا به خاطرت نگه دار
سحر ندارد این شبِ تار
مرا به خاطرت نگه دار