از وقتی که گم کردمت پرپر شدن آسون تره
مِهی رو قلب آینه هاست اجاق شب شعله وره
از وقتی که گم کردمت کوچه صدام نمی کنه
خودم رو حس نمی کنم خدا نگام نمی کنه
سرابی هم شکل چشات رو خاک جاده می باره
شبیه یه کولی شدم که سرزمینی نداره
جقد تو رو گریه کنم تا غربتم خط بخوره
کدوم ستاره می تونه شب مرگیامو بشمره
هنوز ته آرزوهام یه بغضی آزارم میده
من طرحی از یه برکه ام که رنگ ماهو ندیده
فوج پرستوهایی که از روی جنگل میگذرن
روح منو به سمت تو به سمت توفان می برن
از وقتی که گم کردمت انگار خودم هم گم شدم
تو گدر از پاییز تو پرپر شدم توی خودم
از وقتی که گم کردمت کوچه صدام نمی کنه
خودم رو حس نمی کنم خدا نگام نمی کنه