یارا دل و جان کرده عجب قصد تو را
یارا ساختم کنج دلم قصر تو را
یارا چه بلاها که به جانم نرسید
یارا تو خطا کن بکشم حبس تو را
نرنجان دل این عاشقه رسوایت را
بپوشان ز همه جنگل موهایت را
شدم در به در کوی تو من دریابم
عشق دلخواه من و ماه من و مهتابم
نرنجان دل این عاشقه رسوایت را
بپوشان ز همه جنگل موهایت را
شدم در به در کوی تو من دریابم
عشق دلخواه من و ماه من و مهتابم
خدا کند تب کند جان بیمارم
ببینمت که شدی تو پرستارم
به درد عشق مبتلا شد دل زارم
جان به جانم نکن ای دل آزارم
نرنجان دل این عاشقه رسوایت را
بپوشان ز همه جنگل موهایت را
شدم در به در کوی تو من دریابم
عشق دلخواه من و ماه من و مهتابم
نرنجان دل این عاشقه رسوایت را
بپوشان ز همه جنگل موهایت را
شدم در به در کوی تو من دریابم
عشق دلخواه من و ماه من و مهتابم
بهنام بانی
سگ بند