طوفان در دریا غوغا میکرد
بیدادی در کشتی ها میکرد
دست ناخدا بر آسمان
هراسان خدا خدا میکرد
ناله های جانها زاری و فغانها
میشکست آوای طوفان را
در میان ناله ها دلداده ای رسوا
در قلب امواج طوفان زا
بی خبر دست و پا میزد
معشوقش را صدا میزد
که عشق من لیلا لیلا
باز آ به سوی من باز آ
طوفان در دریا غوغا میکرد
بیدادی در کشتی ها میکرد
دست ناخدا بر آسمان
هراسان خدا خدا میکرد
در آن سوی دریا گیسوانِ لیلا
گشته بود افشان به روی آب
آن سینه ی بازش با یک جهان رازش
می پیچیدند در دام گرداب
بی خبر گویی از خوابش
عاشقی میداد آوازش
که عشق من لیلا لیلا
آخر کجا رفتی باز آ