دلم دريايِ آتيشِ دارم ميسوزم از اين تب
تو آغوشِ يکي ديگه چرا تو فکرتم هر شب
تو اَم شايد شبيه من گرفتاري وبيتابي
تو آغوشِ يکي ديگه به ياد من نمي خوابي
نگاهش ميکنم انگار همه دنيامو گم کردم
نمي دونه که تو چشماش به دنباله تو مي گردم
مي ياد دستامو ميگيره بهم ميگه چقد سردي
منم ميخندمو ميگم عزيزم اشتباه کردي
خيالِ ديدنِ چشمات منو راحت نميذاره
دلت يک عمر احساسُ به قلبِ من بدهکاره
تواَم شايد شبيه من يه جايي اشتباه کردي
دلت پيشه من ِاما نميتوني که برگردي
پشيمون ميشي و انگار شب و روزاتو گم کردي
مث من که شبو روزم داره رد ميشه با سردي
يه رازي بين ما بوده که مارو دور کرد از هم
ولي يادت تويِ قلبم نميذاره ازت رد شم
حالا که قسمت اين بوده به يادت اشک ميريزم
از اينجا تا ته دنيا من از عشق تو لبريزم
حالا که قسمت اين بوده بايد همخونه شم با غم
که بعد از تو نمي تونم واسه يک لحظه عاشق شم