می دونم بیمار گونس ولی خالص ولی جالب
بعضی وقتا یه کسی رو می سازم تو خودم
که خودمو بکشم به چالش
من از این جنگ معنی میگیرم
من از این فرهنگ میام
کودکیم تو عمق فکرم فریاد میکشه جنگ میخام
من از اون زخمیام که دلمو خوش می کنم به سختیام
واسه ی غصه نخوردن کنج اون قفس
ارزش ساختم از بدبختیام
ایندفعه نوبت تو بود
بیا بجنگیم اگه بدت نمیاد
فقط از من دلگیر نشو تنهام نذار برگرد بیا
برگرد برگرد ببین برگرد
من یه کسی رو می خوام باهاش بجنگم
تو می تونی اونی باشی که این بیماری رو درک کرد
برگرد برگرد ببین برگرد
من یه کسی رو می خوام باهاش بجنگم
تو می تونی اونی باشی که این بیماری رو درک کرد
من با جنگ زنده ام تو امیدوار به صلح
تو امیدوار به من ، من امیدوار به تو
بگو چی میمونه تهش
بگو باقی شو
بگو فریاد بزن خالی شو
بگو شاید همین شروع بحثی باشه بینمون
شروع کن بازیتو
ببین این خود منم زاده شهر هرت
زاده اشتباه
اینم خوب می دونم که آب رود برمیگرده یروز
ولی این ماهی مرد
تو ساخته مغز من
من ساخته مغز جامعه ام
همه تغییر شکل می خوان
اما من تغییر فکر می خواهم برگردی
ببین برگرد
من یه کسی رو می خوام باهاش بجنگم
تو می تونی اونی باشی که این بیماری رو درک کرد
برگرد برگرد ببین برگرد
من یه کسی رو می خوام باهاش بجنگم
تو می تونی اونی باشی که این بیماری رو درک کرد