مغزمو سوراخ کن توش جرقه اول یه دنیای خوبه
من که یه ورق مچاله شدم
که ارزشم شده دستخطی که رومه
من خیلی وقته نوشتم اسممو رو بخار شیشه قلبت
پس هستم تا وقتی که بیرونت سرده و توت گرمه
منو پاکم نکن این یه خواهش نیست این یه هشداره
دیگه گله م از قدرت احمقا نیست از سکوت مغزای هشیاره
هرچند منو جامعه تردم کرد
ولی بیرونم سرده و قلبم گرم
هنوز با جای لقدای قانون توی شکم شهر
همدردم …
منو می فهمی یا نه
نگو نمی فهمی چون سادس
اون خیابونا حرفشو گفت با من
منم روی دیوارای شهرم آگهی کردم
به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن
واسه رخ دادن
صداتو ول کن کی می خونه بام
به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن
صداتو ول کن کی می خونه بام
به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن
واسه رخ دادن
توی رویای من نخواستن نتوانستنه
توی دنیای تو چی
واسه من زندگی بدون تغییر خود باختنه
توی دنیای تو چی
این زندگی مردس
حاصلش همین توی افسردس
من یه لبم روی صورت چک خوردت
دریاب وقت نیست
اگه آسمون آبی می خوای
هوشیاری و بی خوابی می خوای
کلا اگه تو زندگی جایی می خوای
واسه قافیه شم همراهی می خوای
این اتفاق خوب افتادنیه
بندازش لعنتی
که منو و تو بدجوری نسخ یه تغییریم
چرا هنو پی تقدیریم ها
صداتو ول کن کی می خونه بام
به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن
واسه رخ دادن
صداتو ول کن کی می خونه بام
به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن
واسه رخ دادن
به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن
کی می خونه بام
واسه رخ دادن
صداتو ول کن کی می خونه بام
به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن
واسه رخ دادن