باران تویی عطر تو در شبم خوش است
درمان تویی وقتی که دنیا ناخوش است
نقش تو را بر شیشه‌ها نقاش باران می‌کشد
در جاده‌ها پای مرا تا شهر یاران می‌کشد
باران ببار، باران ببار، مرا به یاد من بیار
ببر مرا از این دیار به دست یارم بسپار
باران تویی هر قطره آوازت خوش است
خوش می‌زنی هر پرده‌ی سازت خوش است
همراه من در کوچه‌باغ کودکی
شب قصه‌ی آغاز و پایانت خوش است
نقش تو را بر شیشه‌ها نقاش باران می‌کشد
در جاده‌ها پای مرا تا شهر یاران می‌کشد
باران ببار، باران ببار، مرا به یاد من بیار
ببر مرا از این دیار به دست یارم بسپار
ببر مرا از این دیار به دست یارم بسپار