وسط روز و شبی تکراری
گوشه ای از جنس من حدس بزن
کنجکی خیس تر از عطر غزل
بوسه ای دندان شکن, حدس بزن
کار دشواری نیست، رو به فرمان ایست
اول هر بوسه، آخر هر گریه
یک، دو، سه
One, Two, Three
شعله ای روشن کن، وقف مرد و زن کن
One, Two, Three
Un, Deux, Trois
شمعکی روشن کن، رخت نور بر تن کن
سرخوشم به تردی یک لبخند
خنده های تازه تر، حدس بزن
روشنم کن، مثل یک رعد و برق
عاشقی آسیمه سر، حدس بزن
کار دشواری نیست، تا سیاهی باقیست
اول هر لحظه، آخر هر جمله
یک، دو، سه
One, Two, Three
شعله ای روشن کن، وقف مرد و زن کن
One, Two, Tree
Un, Deux, Trois
شمعکی روشن کن، رخت نور بر تن کن
سایه ای می خواهم / تا ببینم هستم
تا ببینم من هم / شعله ای سرزنده ام
سایه گاه من تو / نور درگاهت من
سایه سایه ی مرد / شعله شعله ی زن
کار دشواری نیست، تا سیاهی باقیست
اول هر لحظه، آخر هر جمله
یک، دو، سه
One, Two, Three
شعله ای روشن کن، وقف مرد و زن کن
One, Two, Three
Un, Deux, Trois
شمعکی روشن کن ،رخت نور بر تن کن
آزل
شعله ی زن